کد مطلب:211154 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:142

امام صادق و ملهم کیمیا
وقتی به آثار و عملیات فنی و ابداع و اختراع جابر بن حیان برخورد می كنیم آن وقت اعتراف می كنیم كه معلم او معلم اول و شدید القوی بوده و همان كسی است كه جابر بن حیان به شاگردیش افتخار نموده یعنی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام است.

بسیاری از مستشرقین و فیزیسین ها و شیمیست های اروپا اذعان و اعتراف كرده اند كه جابر از پیشوایان علوم و فنون است.

روسكا آلمانی می گوید: من گمان می كنم این فكری كه به جابر تلقین و تعلیم شده از جعفر است و آن مرد شیمیستی بوده زیرا ممكن نیست كسی بدون اطلاع شیمیائی و تعاطی فنی و عمل صنعتی داروسازی و تجزیه و تحلیل مواد و عناصر بتواند چنین نظریات و تعلیماتی را بیاموزد یا بگوئیم یك معلمی داشته كه در این فن مهارتی داشته است و او تلقین می كرده آنچه مسلم است جابر علم كیمیا «شیمی- فیزیك - مكانیك» را از جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله و سلم چنانچه خودش می گوید فراگرفته است و استادش اطلاعات وسیعی در این فنون داشته.

لمیارد انگلیسی می گوید: معلم جابر داری غرایز علمی و فنی بوده كه توانسته چنین دستورات را به او بدهد جابر خودش می گوید من این اسناد علمی را از استادم امام جعفر صادق علیه السلام فرا گرفتم.

لمیارد در كتاب خود كه به انگلیسی به نام «صنعت كیمیا» نگاشته می نویسد جعفر الصادق ملهم كیمیا به جابر بن حیان بوده است و بین او و استادش یك رابطه نزدیكی مشحون بر صداقت



[ صفحه 344]



و امانت بوده و یك ارتباط كامل روحی داشته اند.

اسماعیل مظهر در رساله خود به نام جابر در تاریخ تحول فكری می نویسد: امام جعفرصادق در مدینه به جابر بن حیان درس كیمیا و علوم و فنون طبیعی را آموخته و آن شهر مدرسه بزرگی بود كه همه علوم در آن تدریس می شد و یكی از آن شیمی و فیزیك و مكانیك است كه در اصطلاح آن روز به كیمیا تعبیر شده است - این علم و فن بین یك دسته از مردم معتكف و گوشه نشین معمول بوده كه بعد از آنها به صوفی تعبیر شد در حالی كه صوفی عرفی غیر از این طبقه صوفی به معنی منزوی معتكف عامل به فنون غریبه بودند و اكثر آنها اصطلاحات شیمیائی را در اشعار خودشان هم ذكر می كردند.

او می گوید جعفر بن محمد طریقه عملی شیمی را داشته است و در باطن عمل می كرده در ظاهر درس می داده است و از اینكه جابر بن حیان هم به جابر صوفی معروف بوده چنان در مقدمه كتاب السموم به نقل ابن قفطی در تاریخ الحكماء می نویسد - شیمی است و كیمیاگر و داروساز بوده است و چون هر صوفی هم ناگزیر تابع و مرید شیخی است و تردیدی نیست كه جابر مرید اما جعفرصادق علیه السلام بوده پس ملهم كیمیا مراد او بوده است.

از تألیفات جابر بن حیان مقداری به نقل اسماعیل مظهر در كتابخانه احمدیه در حلب و مقداری در تكیه قاهره موجود است و چون اكثر به اصطلاحات عملی و داروسازی او آشنا نبودند این كتب تاكنون مخطوظ باقی مانده و چاپ نشده است.

هولمیارد استاد بزرگ دانشگاه گلفتن در برستیل كه در فنون كیمیا تألیفاتی به انگلیسی دارد یك رساله ی به نام جابر بن حیان در سال 1928 در پاریس منتشر كرد و در آن اجمالی از شهر حال جابر را نوشت.

مستشرق معروف تشكوسلافا كی ب كراوس كه در قدرت فكری خود بی نظیر بوده و بالاخره خودكشی كرد مقداری از رسائل جابر بن حیان را در قاهره تحت عنوان شرح حال جابر نام برده است و او می نویسد بین جابر و جعفر استادش یك رابطه روحی استاد و شاگردی بود و چون جابر استعداد كافی برای گرفتن این فنون داشته جعفر هم همه فنون خود را به او آموخته است و او نقل می كند كه جعفر به جابر گفت این كتب و تصنیفات تو در مذاهب و آراء مختلف و ابواب و فصول مشبع برای مبتدی است كسی كه در عمل وارد شد محتاج به كتاب نخواهد شد به خصوص كه واصل مهذب باشد و متقی دیگر به كتاب احتیاج ندارد عملیات



[ صفحه 345]



تجزیه و تركیب و استخراج خواص است كه با عمل مبادرت می كند.

جعفر به جابر درباره معادن - جواهرشناسی - عقاقیر - عصاره ها و اصطلاحات و روش عمل تجزیه و تركیب كتب بسیاری آموخت كه طلاب آن عصر همه در حیرت بودند و جابر همه آن كتب را در اختیار داشت و همه شاگردان دیگر او می دیدند و تعجب می كردند جابر می نشست در حضور جعفر بن محمد می گفت: یا سیدی اشر علی ای باب اذكر - فقال ما رایت لك بابا مفردا الا رموزا مدغما فی جمیع كتبك مكتوما فیها فقلت قد ذكرته فی السبعین و اشرت الیه فی كتاب النظم و كتاب الملك و كتاب صفة الكون و فی كتب كثیره.

جابر از استادش می پرسید در كدام فصل شروع كنیم او می فرموده اكثر آنچه تو نوشتی رموز معمائی است و او می گفت در هفتاد فصل این كتب را نوشتم - به نام نظم - ملك - صفة - الكون و غیره.

حضرت امام جعفرصادق به جابر می فرمود این آثار و علوم را طوری بنویس كه خودت بفهمی زیرا دیگران ظرفیت فهم و درك آن را ندارند و كمتر حرف بزن و بیشتر كار كن جابر عرض كرد اطاعت می كنم و هم چنان نمود كه دستور فرموده بود.